جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    اخلاق / اخلاق در خانه/جلد اول / جلسه اول/مقدمه
    فطري بودن عبادت


    عبادت از جمله فطريات است. همين روزه ماه مبارك رمضان مطابق با فطرت انسان است براي اينكه انسان دريابد خدا را، دلش مي‌خواهد به خدا تشه پيدا كند و بالاترين تشبه به خدا روزه‌ي ماه مبارك رمضان است. اگر مي‌بيني بعضي‌ها روزه براي آنها لذت دارد خيلي لذت دارد، اينكه مي‌بيني امام سجاد(عليه‌السلام) خوشحالي مي‌كند و بعد از ماه مبارك رمضان، آخر ماه مبارك رمضانگريه‌ها مي‌كند از اينكه ماه مبارك رمضان مي‌خواهد برود براي اين است كه يك چيزي كه مطابق فطرت اوست آمده و مي‌خواهد برود. خواندن نماز براي يك انساني كه دريافت خدا را، براي يك انساني كه پرده‌ها را كنار زده است و يافته است خدا را بالاترين لذت است و به قدري برايش لذت دارد كه به قول امام صادق(عليه‌السلام):

    «الركعتان في جوف الليلاحب الي من خير الدنيا و ما فيها»[1]

     دو ركعت نماز در دل شب براي من از دنيا و آنچه در دنياست بالاتر است.

    يعني امام صادق(عليه‌السلام) مي‌فرمايند اگر به من بگويند تمام جهان مال تو اما دوركعت از نماز شب را نخوان من راضي نيستم. چرا راضي نيست؟ براي اينكه يافته است خدا را. فطرت او مي‌گويد كوچكي كن در مقابل او و بهترين گوچكي‌ها در مقابل خدا نماز است. ديگر انفاق كردن نه براي او سخت نيست كه لذت دارد. زيرا براي كسي كه در يابد خدا را آن‌هم با ان صفات كماليه‌اش، دريابد يك ذات مستجمع جميع صفات كمال را ديگر معلوم است كه مي‌خواهدهرچه دارد فداي او كند. نه اينكه مي‌خواهد مالش را فداي او كند مي‌َخواهد زن و بچه و هرچه دارد بلكه جانش را فداي او كند. بالاترين لذت اين است كه نظير پروانه در مقابل شمع بسوزد در مقابل خدا، براي خدا، در راه خدا. قرآن چه عالي در اين باره مي‌گويد:

    «تتجافي جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفاً و طمعاً و مما رزقناهم ينفقون* فلا تعلم نفس ما اخفي لهم من قرة اعين بما كانوا يعملون»[2]

    يعني يك افرادي هستند كيانند؟ آنهايي كه دريافتند خدا را. آنهايي كه صفت جمال خدا، صفت جلال خدا بر دل آنها حكم‌فرما شده، پرده‌ها عقب رفته، «يافته» است خدا را، نه «دانسته» است خدا را. مي‌فرمايد اينها پشت پا مي‌زنند به رختخواب. اينها بلند مي‌شوند نماز مي‌خوانند، نماز شب مي‌خوانند، از آنچه دارند در راه خدا مي‌دهند. بعد مي‌فرمايد از همين در راه خدا دادن و نماز شبش به تندازه‌اي لذن مي‌برد كه هيچ كس نمي‌تواند درك كند لذت او را جزاين كه به ان برسد. وقتي دريافت خدا را ديگر نماز، روزه براي او يك امر فطري است. لذت از نماز و روزه براي او يك امر وجداني است، يك امر يافتني است. ديگر نه فقط خمس و زكات بلكه آنچه دارد حتي جان دادن در راه خدا يك امر فطري است يك امر وجداني است. لازم نيست به او بگوين خمس بده، زكات بده، به فقراء رسيدگي كن خودكار است نظير آدم تشنه مي‌گردد دنبال آب.

    آب كم جو تشنگي آور بدست               تا بجوشد آبت از بالا و پست

    مي‌بيني كه آدم گرسنه دنبال نان است. اگر راستي كسي با فطرتش دريابد خدا را دنبال انجام نماز و روزه و خمس و زكات است. ديگر بالاترين لذت براي او اين است كه برود خانه خدا را طواف كند. زيرا يك عاشق در و ديوار شهر معشوق خود را مي‌بوسدو طواف، سعي بين صفا و مروه و بالاخره هرچه براي او لذت بخش است. همانجا صاحب خانه را يافته است صاحبخانه در دل اوست، بر دل او حكومت دارد. ديگر چيزي، كسي جز خدا در دلش نيست همه‌ي عبادات براي او فطرت مي‌شود. نماز، روزه ، زكات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهي از منكر، تولي و تبري براي او يك امر فطري مي‌شود. معلوم است آن كسي كه خدا را با چشم دل مي‌بيند نظير آن است كه مي‌بيند گرسنگي را، مي‌بيند تشنگي را. الآن شما عزيزان كه اينجا نشسته‌ايد مي‌بينيد گرسنگي را، مي‌بينيد تشنگي را اما نه با اين چشم سر. چشم سر گاهي خطا مي‌كند. با چشم دل، چشم غريزه با چشم غريزه مي‌بينيد گرسنگي را.

    بعضي انسان‌ها با چشم فطرت مي‌بينند يك ذات مستجمع جميع كمالات را و لذا عاشقند. چه عاشقي! به اندازه‌اي عشق به او مي‌ورزند كه در مجلس ابن زياد وقتي آن نادان به حضرت زينب(سلام‌الله‌عليها) جسارت كرد و گفت ديدي خدا با تو  چه كرد ايستاد و گفت:

    «ما رأيت الا جميلا ... ثكلتك امك يابن مرجانه»[3]

     گفت نمي‌فهمي كوري چون نمي‌فهمي بايد بميري من در قضيه‌ي كربلا به جز خوبي از خدا چيزي نديدم اگر برادرم را دادم، در راه خدا دادم آن خدايي كه يافته بودم. وقتي انسان خدا را يافت همه‌ي عبادات از جله جهاد امر به معروف و نهي از منكر، دوست داشتن دوستان خدا، دشمن داشتن دشمنان خدا، همه‌ي اينها براي او يك امر فطري مي‌شود. به عبارت ديگر يك امر يافتني مي‌شود نه فقط خدا را مي‌يابد، مي‌يابد كه انسان بايد نماز داشته باشد، مي‌يابد كه اگر بخواهد انسان باشد بايد روزه داشته باشد. روزه يعني تشبه به خدا و اگر كسي بخواهد انسان كامل شود بايد تشبه به خدا پيدا كند. يك انسان اگر دريابد خدا را ديگر نه فقط خمس و زكات، قانون مواسات، كه انفاق كردن براي او يك امر فطري و قابل قبول است.

    خلاصه اينكه تمام عبادات اسلام يك امر فطري است، يك امر يافتني است. اگر ما بخواهيم بيابيم بايد پرده‌ها عقب برود و اگر كسي در جلسه‌ي ما باشد كه مثل من نيابد خدا را بداند مريض است. اگر كسي در جلسه‌ي ما باشد كه مثل من نماز برايش سنگين باشد بداند مريض است.

    انسان گاهي گرسنه است اما حس نمي‌كند كه گرسنه است زيرا مريض است. دو روز است چيزي نخورده او را با سرم زنده نگاه داشتند اما تمايل به غذا ندارد چرا؟ براي اينكه مريض است. چون مريض است آن غريزه نمي‌تواند كار كند اگر كسي در جلسه‌ ما باشد نظير من انفاق برايش مشكل باشد بداند مريض است. نظير آن آدمي كه دو سه روز است غذا نخورده اما باز هم تمايل به غذا ندارد. يعني نمي‌تواند بيابد گرسنگي را. اين هم رسيده به آنجا كه پرده‌ها يكي پس از ديگري، دنيا، صفات رذيله و بالاخره العياذ بالله گناه روي گناه او را به آنجا رسانده كه نمي‌تواند درك كند كه نماز يعني غذاي روح و روزه يعني تشبه به خدا بالاترين لذت براي يك انسان كامل است.

    يك گوسفندي را در زمان پيغمبر اكرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله) سر بريدند و تقسيم كردند. وقتي پيغمبر اكرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله) آمدند، سؤال كردند چيزي از آن باقي مانده است؟ گفتند يا رسول الله گردنش باقي مانده است اما بقيه را در راه خدا داديم. فرمود نه بگوئيد همه‌اش باقي مانده اما گردنش فاني شده است زيرا گردنش را در راه خدا نداديد.

    انفاق در راه خدا، طواف در خانه‌ي خدا، جان دادن در راه خدا، ترويج دين خدا، دوست داشتن دوستان خدا، دشمن داشتن دشمنان خدا، چيزي نيست كه احتياج به استدلال داشته باشد. «پاي استدلاليان چوبين بود». استدلال براي من خوب است و امثال من. استدلال براي دشمن خوب است. همه شما بايد در اصول دين استدلال داشته باشيد اما اين استدلال چوبين است.

    پاي استدلاليان چوبين بود                   پاي چوبين سخت بي تمكين بود

    يعني كاربرد ندارد اصلاً و ابدا. ممكن است در جلسه ما افرادي باشند كه برهان صديقين را بتوانند خوب تحليل كنند، حركت جوهري و معاد جسماني ملاصدرا را خوب به كرسي بنشانند اما آيا عبادت براي اينها فطري شده است؟ آنكه با دليل فطرت خدا را اثبات كند اين ديگر سواد الفبا هم نمي‌خواهد. بسياري از افراد كه سواد الفبا هم ندارند از كساني كه فيلسوفند قويترند براي اينكه پرده‌ها را پاره كرده‌اند، براي اينكه با رابطه با خدا نورانيت پيدا كرده‌‌اند، براي اينكه نماز، روزه، انفاق در راه خدا، مستحبات و واجبات و مخصوصاً اجتناب از گناه روي دل اينها اثر گذاشته است نظير آهن در آتش كه ديگر رنگ آتش را پيدا كرده و اين آتش شده‌است و نظير چوب در آتش كه وقتي آتش گرفت همان چوب آتش مي‌شود. چنين كسي سواد الفبا نمي‌خواهد دل مي‌خواهد، شستشو مي‌خواهد اجتناب از گناه مي‌خواهد.

     

    پي نوشت ها:

    [1]. وسائل الشيعه جلد 5 صفحه 276

    [2]. سوره سجده آيه 16 و 17 ترجمه: (شب‌ها) پهلو از بستر خواب حركت دهند و ( در دل شب) با بيم و اميد خداي خود را بخوانند و از آنچه روزي آنها كرديم انفاق كنند. هيچ كس نمي‌داند (در محيط فكرش نمي‌گنجد) كه به پاداش نيكوكاريش چه نعمت‌ها و لذت‌هاي بي‌نهايتي كه روشني بخش (دل و) ديده است در غيب براي او ذخيره شده است.

    [3]. لهوف صفحه 90 ترجمه: من در قضيه‌ي كربلا به جز زيبائي نديدم ... مادرت به عزاين بنشيند اي پسر مرجانه.

     

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365